داستان "بزرگ قد یک دکمه" روز چهارشنبه 19/11/1401 در مهد باغ بهشت بیان شد.
قصه "بزرگ قد یک دکمه" در روز چهارشنبه 19/11/1401 برای خردسالان مهد باغ بهشت توسط سیده عاطفه حسینی، مسئول کتابخانه شهید باهنر بیان شد.
«بزرگ قد یک دکمه»، داستان یک دکمه ی سیاه پلاستیکی است. دکمه ای که از لباس بچه ای در حال دعوا کنده شده و با خودش می گوید: «من به چه دردی می خورم؟» آرزو می کند چیز دیگری باشد. چیزی که همه به دنبالش بگردند. برایش اتفاق های بزرگ و کوچک می افتد و سرنوشتش با آرزوهایش فرق می کند. گاهی اوضاع بد است و گاهی خوب. پای دکمه ی سیاه به خیاطی می رسد اما مدت ها بی استفاده می ماند. تا اینکه به دست پسرکی می رسد. دکمه ی سیاه پلاستیکی، نه فرمانده می شود، نه نجات دهنده اما بالاخره از جیب پسرک بیرون می آید و آرام آرام چشم هایش را باز می کند.
بزرگ قد یک دکمه درباره ی هویت یابی و پذیرش خود است. کودکان و حتی بزرگسالان با خواندن این کتاب در می یابند که هر چند کوچک، در جایگاه خود چقدر می توانند ارزشمند باشند. مسعود ملکیاری، نویسنده و مترجم کتاب کودک ونوجوان است. جوایز متعددی در این حوزه به دست آورده و در ضمن کارگاه های داستان نویسی زیادی برای کودکان و بزرگسالان برگزار کرده است. او کتاب بزرگ قد یک دکمه ی را به زبان انگلیسی نیز نوشته و به چاپ رسانده است.
ورود به سیستم
ارسال پیغام
نکته : شماره ثبت, شماره رکورد و یا هر داده ورودی که باعث بروز خطا شده است را در متن بازخورد ارسال نمایید.